مارو در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
لیلا رعیت میگوید: رمان «پاندورا» رمانی با مضامین عاطفی است که زیربنای روانشناسی دارد.
لیلا رعیت در گفتوگو با پایگاه خبری تحلیلی تیتر فرهنگی، درباره درباره نوع روایت، مضمون و درونمایه آخرین اثر داستانیاش به نام «پاندورا» که از سوی انتشارات نسل نواندیش به بازار آمده، اظهار کرد: این رمان راوی دورانی از زندگی دکترِ روانشناسی جوان به نام رامین صبوری است. رامین از خانوادهای فقیر و کمسواد برخاسته و با تلاش و کوشش خود توانسته به اوج موفقیت در تحصیل، کار و شرایط اقتصادی برسد، اما سختیهایی که در دوران کودکی و نوجوانی گریبانگیرش بوده همواره همچون کولهباری از درد و رنج بر دوش او حمایل است.
نویسنده کتاب «آذرخش» ادامه داد: درابتدای جوانی زمانی که ظرف تحملش سرریز شده، برای مدتی تصمیم به انتقام گرفتن از اغنیا میگیرد. آن دوران میگذرد و او با ورود به سنین سیسالگی و پختگی، حالت روحی قبلی را پشت سر میگذارد، اما اعمالی که پیشتر انجام داده گهگاه درون او را میخراشد و آزار میدهد. رامین پشیمان از کارهای گذشته گرفتار حسیست که آن را عذاب وجدان میخوانند و داستان پاندورا، مسیر او به مقصد جبران و آرامش گرفتن را روایت میکند.
این نویسنده افزود: درخلال داستان رامین را میبینیم که مشغول شنیدن حرفهای مراجعینیست که برای رواندرمانی به او پناه آوردهاند. زنی که سردی شوهرش او را از پا درآورده، مادری که در ارتباط دختر و داماد آیندهاش مسائلی متفاوت میبیند، پسر جوانی که سالهاست در کنار خود موجودی موهومی میبیند، و چند مورد دیگر. قصه غصه هر مراجع و راهکارهای رامین درمقام پزشک هریک به نحوی به رمان لطف بخشیدهاند.
رمان «پاندورا» و «آذرخش» از این نویسنده هر دو آثاری روانشناختی هستند. رعیت درباره دلایل انتخاب این سوژه و نسبت آن با شخصیتپردازی و فضاسازی ارائه شده در این دو رمان، توضیح داد: از دوران دبیرستان به مباحث روانشناسی علاقه داشتم. در دانشگاه مترجمی زبان و زبانشناسی خواندم اما همیشه میل به شناخت دقیق لایههای زیرین شخصیت دیگران برایم جذاب بود. چندسال در مطبوعات کارکردم و طی این دوران برای نوشتن گزارش با روانشناسان بسیاری صحبت کردم و از ایشان مشاوره گرفتم. شاید همینها باعث شد که وقتی دست به قلم بردم و نوشتن نخستین رمانم به نام «آذرخش» را شروع کردم، تصمیم گرفتم بخشی را به صحبتهای روانشناس اختصاص دهم. آذرخش روایت زندگی دختریست که پدر و مادر از دست داده و با داییاش زندگی میکند. در جایی از داستان به دلیلی برای مشاوره به روانشناس مراجعه میکند. پس از تجربه هیپنوتیزم روانشناس پرده از اسراری از کنه وجود او و همچنین داییاش برمیدارد که خود او از آنها غافل است.
وی ادامه داد: در رمان دومم «پاندورا» شخصیت اصلی، روانشناسی موفق است و در کنار تعدادی دکتر باتجربه فعالیت میکند. این دکتر توانایی درمان بسیاری را دارد اما از حل مشکل خود عاجز است. در این مسیر دکتری دیگر که او را تنها و غمگین تشخیص داده به یاریاش میشتابد. هر دو رمانم مضامین عاطفی دارند با زیربنای روانشناسی؛ استقبالی که مخاطبین از این جنبه داستان داشتند مرا تشویق به ادامه راه نوشتن رمان روانشناسی کرد.
رعیت اظهار کرد: ماه آینده تصمیم به شروع نوشتن رمان سومم را دارم. سال نودوهشت نگارش پاندورا را به پایان رساندم و طی این دوسال نهایت تلاش را برای مطالعه و تحقیق به کار بستم تا بتوانم رمان سومم را با کیفیتی قابل قبول خلق کنم. در رمان بعدی هم به مسائل خانوادگی میپردازم و هم مفاهیم روانشناسی-جامعهشناسی ذکر میشود. استقبال و محبتی که از مخاطبین رمانهایم دریافت کردهام شور و علاقهام برای نگارش کتاب را به افقی به مراتب وسیعتر از قبل رسانده است.