مارو در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
رمان «کیم جی یونگ متولد ۱۹۸۲» روایتگر تبعیضهای جنسیتی روزمرهای است که گاه خودآگاه و گاه ناخودآگاه در کره نسبت به زنان اعمال میشود.
میثاق خلج، مترجم رمان «کیم جی یونگ متولد ۱۹۸۲» که به تازگی از سوی نشر کتاب پارسه به بازار آمده، درونمایه و نوع روایت در آن به تیتر فرهنگی توضیح داد: این کتاب که در سال ۲۰۱۶ در کره جنوبی منتشر شده است، اولین رمان فیلمنامهنویس کرهای، چو نام جو، است که به سبک مینیمالیسم و بریده-بریده نوشته شده است. کتاب از زبان روانپزشک کیم جی یونگ و طی مراحل درمانی وی با بیان خاطرات او از سه نسل خانوادهاش روایت شده و درباره تبعیضهای جنسیتی روزمرهای است که گاه خودآگاه و گاه ناخودآگاه نسبت به زنان اعمال میشود.
وی ادامه داد: تبعیضهایی که تنها زمانی قادر به درکش خواهیم بود که برای خودمان اتفاق بیفتد و چقدر سخت میشود که پس از سر گذراندن آن تجربیات بخواهیم آنها را برای دیگران بازگو کنیم. اینکه زنان گاهی مجبورند برای رهایی از دست این تبعیضها و فشار جامعه از کار، تحصیل و بسیاری از فعالیتهایی اجتماعی دست بکشند و اگر تصمیمی بر خلاف این بگیرند از سوی جامعه مورد سرزنش و قضاوت قرار می-گیرند.
این مترجم، با بیان اینکه این رمان چون با شروع فعالیتهای جنبش #MeTooتلاقی پیدا کرده است موجی در میان طرفداران حقوق زنان به راه انداخته، درباره بارزترین ویژگی آن گفت: اینکه کتاب داستان زندگی و نومیدیهای یک زن معمولی را روایت میکند و درباره آدم خاص و مشهوری نوشته نشده جالب است.
وی افزود: همینطور اینکه نوشتهها با تکیه بر نثر بالینی وآمار و ارقام واقعی و پاورقیها تجربیات معمولی جییونگ را شرح میدهد نیز تاملبرانگیز است. به علاوه نتیجهگیری داستان که از زبان پزشکی نوشته شده که مشغول دست و پنجه نرم کردن با چنین بیمارهای است ولی وارونه عمل کردن او در موقعیتهای مشابه پایانی خلاف انتظار را به تصویر میکشد.
خلج با تایید اثرگذاری تجربههای شخصی نویسنده بر داستان و شخصیتپردازیهای آن، گفت: چو نام جو درباره کتاب گفته؛ “زندگی شخصی من هم چندان تفاوتی با زندگی جی یونگ نداشت. دلیل اینکه توانستم این رمان را در عرض دو ماه بنویسم هم همین است. فکر میکنم شخصیت جی یونگ همچون ظرفی است حاوی احساسات و تجربیاتی که میان زنان کرهای مشترک است. زنان کرهای هنوز هم آزار و اذیتهای جنسی و نابرابریهای جنسیتی فراوانی را تجربه میکنند، البته نه به اندازه قبل. چون شروع به اعتراض و صحبت درباره این موضوعات کردند شرایط آرام آرام شروع به تغییر کرد.”
رمان از زبان یک خانم نوشته شده است که بسیاری از این رویدادها را تجربه کرده است، پس خیلی ملموستر و عمیقتر توانسته این وقایع و احساسات مرتبط با آن را تشریح کند. شاید بسیاری از شکافهای جنسیتی مطرح شده در کتاب حتی به ذهن یک مرد خطور هم نکند و آن را تبعیض جنسیتی به شمار نیاورد و همانطور که در نتیجهگیری پایان داستان مشاهده میشود حتی یک روانپزشک مرد هم با علم به وجود چنین نابرابریهایی که سبب بروز مشکلات روانی در خانمها میشود، باز هم در عمل خلاف آن را انجام میکند.