مارو در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
در نشر ایران، بسیاری از نویسندهها و تصویرگران کتاب جزیرهای رفتار میکنند و دلشان نمیخواهد کسی (مدیر هنری) به کار آنها کاری داشته باشد.
شاپور حاتمی، گرافیست و مدیر هنری در گفتوگو با تیتر فرهنگی، کار مدیر هنری را به کارگردان سینما شبیه دانست و گفت: در همه کشورهای جهان اول، مدیر هنری، چون یک کارگردان سینما همهچیز را برنامهریزی میکند. به این معنی که هم انتخاب متن و بازیگرها، هم پرداختن به جزییات صحنه و تصویر برعهده کارگردان است؛ پس مدیر هنری انتخاب متن و تصویرگر و طراح جلد و گرافیست و نظارت بر چاپ کتاب را برعهده دارد. این یک کار بسیار تخصصی است که طبیعتا هر کس که گرافیک خوانده از پس آن برنمیآید.
به گفته این مدیر هنری، در ایران، بسیاری از نویسندهها و تصویرگران جزیرهای رفتار میکنند و دلشان نمیخواهد کسی به کار آنها کاری داشته باشد؛ در صورتیکه در کشورهای پیشرفته، مدیر هنری از ابتدا تا انتها بر همهچیز نظارت دارد. اوست که میان نویسنده و تصویرگر ارتباط برقرار میکند و موجب میشود تا متن و تصویر همزمان و موازی با هم جلو بروند.
وی اضافه کرد: در کشورهای اینچنین مدیر هنری با گرافیست و صفحهبند و چاخانهدار هم در ارتباط است. این تعامل، حتی پس از انتشار کتاب هم ادامه پیدا میکند به این معنی که مدیر هنری، نظرات مدیر فروش را جویا میشود و به تولیدکنندگان کتاب منتقل میکند.
حاتمی با ذکر مثالی، ادامه داد: مثلا ممکن است مدیر فروش بگوید؛ این اندازه سفیدخوانی، باعث کثیف شدن جلد میشود و فروش کتاب را پایین میآورد و طبیعی است که طراح جلد در چاپهای بعدی به این مساله توجه میکند اما در ایران چنین چیزی با این شدت و اندازه معنی ندارد.
این مدیر هنری و فعال نشر به اینکه در ایران، همهچیز تحت تاثیر مسایل اقتصادی است اشاره و بیان میکند: در ایران تعدادی کمی از ناشران، کارها و نظارت بر آن را به مدیر هنری میسپارند و با توجه به اینکه بیشتر مدیران هنری گرافیست هستند و حقوق ثابت ندارند، ترجیح میدهند همه کارهای مرتبط با گرافیک و طراحی جلد و کتابسازی را خودشان انجام دهند و این موجب میشود تا نظارت چندانی بر کیفیت چاپ و موارد دیگر نداشته باشند.
او که با ناشرانی چون پیدایش، افق و زعفران به عنوان مدیر هنری همکاری کرده، کار برای بچهها را متفاوت با بزرگسالان میداند و معتقد است: خردسالان، قطع بزرگ را دوست دارند. انگار دلشان میخواهد به دنیای کتاب وارد شوند پس بهتر است کتابهایی با قطع بزرگ طراحی شود.
این گرافیست افزود: از سوی دیگر، جلد کتاب باید شومیز باشد تا بچه نتواند آن را قورت دهد یا کاغذها باید بهگونهای باشند که کودک از پس پاره کردن آن برنیاید. به عبارتی رعایت استاندارد و ایمنی از مواردی است که در تولید کتاب کودک باید به آن توجه شود.
حاتمی به اهمیت ایرانیزه کردن کتابها اشاره و بیان کرد: چطور مترجم یک کتاب را به فارسی برمیگرداند مدیر هنری هم باید با جلد کتاب و فونت آن، همین کار را بکند. اصل نوع برخورد ما با عنوان و فونت کتاب باید متفاوت باشد چون فونت فارسی با مثلا انگلیسی فرق دارد. از سوی دیگر، جلدهایی که طراحی میشود هماهنگ با فرهنگ و سلیقه همان کشور است؛ پس طبیعی است که ما باید جلد و ظاهر کتابهای خارجی را هم، چون متن آن ترجمه کنیم.
مدیرهنری پیشین مجلات «رشد» و «همشهری بچهها»، انتخاب تصویرگر ارتباط میان او و نویسنده را در کتابهای تالیفی ضروری میداند و میگوید: این مدیر هنری است که متن را میخواند و آن را به تصویرگری میسپارد که سبک و شیوه کارش با متن همخوانتر و هماهنگتر است.
وی اضافه کرد: این مدیر هنری است که تعامل سازندهای میان نویسنده و تصویرگر برقرار میکند. اما بار دیگر تکرار میکنم که در ایران، تنها چند ناشر بزرگ، نظارت صفر تا صدی کتابهای خود را به مدیر هنری واگذار کردهاند.
حاتمی به اینکه معمولا پدر و مادرها هستند که برای بچههای خردسال خود کتاب انتخاب میکنند اشاره و بیان میکند: یکی دیگر از مسایلی که در تولید و انتشار کتاب برای گروه سنی خردسال باید به آن توجه شود، همین سرگردانی مخاطب است یعنی نویسنده، تصویرگر، گرافیست و مدیر هنری باید به دو سلیقه توجه کنند هم بچهای که سواد خواندن و نوشتن ندارد و کتاب برایش خوانده میشود و طرح جلد و تصاویر و در کل ظاهر کتاب باید برایش جذاب باشد هم باید سلیقه پدر و مادر و بزرگترها که کتاب را تهیه میکنند تامین شود و این کار بسیار دشواری است.
او راهاندازی رشته مدیریت هنری را ضروری میداند و معتقد است: از نگاه من باید رشته مدیریت هنری شکل بگیرد یا حداقل به دانشجویان رشتههای هنری در قالب چند واحد مستقل، مدیریت هنری آموزش داده شد اما مساله این است که نه کسی این حرفه را جدی میگیرد نه از کار گروهی استقبال میشود نه…
حاتمی گفت: شاید ریشه بسیاری از این مشکلات را بتوان در مسایل اقتصادی جستوجو کرد؟ مگر تیراژ کتابهای ما چقدر است؟ مگر توان مالی خانوادهها اجازه میدهد تا همچنان برای بچههای خود، کتاب خوب و با کیفیت بخرند؟