مارو در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
کارشناسان معتقدند موانع و تگناهای متعدد، صنعت چاپ و بستهبندی را از حرکت در مسیر «توسعه» متوازن و یکپارچه، بازداشته است.
تیتر فرهنگی: صنعت چاپ و بستهبندی در سالهای اخیر، با مشکلات متعددی مواجه است؛ از موانعی که دسترسی به مواد مصرفی این صنعت را با سختی همراه کرده، تا افزایش نرخ ارز، تحریمهای اقتصادی، کاهش سفارش و کاهش بازار.
به تایید کارشناسان و دستاندرکاران این صنعت، مصائب و تنگناهای ریز و درشت، از وقوع آیندهای ناخوشایدی خبر میدهد و از سوی دیگر تمرکز اهالی چاپ را از مساله حیاتی «توسعه» دور نگه میدارد.
در میزگرد تخصصی «آسیبشناسی توسعه در صنعت چاپ» از فعالان و مدیران عامل چند مجتمع و چاپخانه دعوت شد تا با محوریت ضرورت و توجه به مساله «توسعه» و برشمردن موانع پیش رو، پیشنهادات خود را برای بهبود شرایط، مطرح کنند که در ادامه از نظر میگذرانید.
حاضران در این میزگرد:
بیژن گلستانیان، مدیرعامل شرکت رنگین نقش رازی؛ سعید کشفی، مدیرعامل چاپ مینایی؛ علی مزرعتی، مدیرعامل چاپ طلایی؛ حمید فریور، کارشناس و فعال صنعت چاپ و سعید کلاری، مدیرعامل چاپ پیغام امروز.
- تیتر فرهنگی تلاش میکند این مبحث را در آینده، با سایر فعالان باسابقه صنعت چاپ و بستهبندی، ادامه دهد.
بیژن گلستانیان:
اتحادیه نمیتواند اتاق فکر صنعت چاپ باشد
مشکل اصلی صنعت چاپ، تخصیص نیافتن وام و کمبود نقدینگی نیست. چاپخانهها به دلایل مختلف، از لحاظ اقتصادی حال خوبی ندارند و رونق گذشته خود را از دست دادهاند.
- مشکل صنعت چاپ،تورم منفی است
خیلیها فکر میکنند با پرداخت وام و تجهیز و ارتقاء ماشینآلات چاپخانههای کوچک، میشود به دوران رونق گذشت برگشت که به نظر من این فکر اشتباه است.
در حال حاضر چاپخانهها بهدلیل کمبود کار چاپی در وضعیت تورم منفی قرار دارند و متاسفانه برای بقا و تامین مخارج خود، وارد یک رقابت ناسالم با یکدیگر و بهاصطلاح خودزنی شدهاند و محصولات و خدمات خود را بدون درنظر گرفتن قیمت تمامشده به مشتری عرضه میکنند.
اگر بازار و تقاضای کار چاپی افزایش پیدا نکند، ورود ماشینآلات جدید، باعث تشدید تورم منفی و کاهش دستمزد چاپ و در نهایت ورشکستگی واحدهای صنفی میشود.
- تحریمها و دیگر هیچ!
مشکلات ما چاپخانهداران یکی-دوتا نیست؛ کمبود تقاضا و بازار برای خدمات چاپی داریم، نوسان قیمت مواد اولیه، بیرنگ شدن نقش نمایندگیهای ماشینآلات چاپ و فقدان آمادگی ذهنی در چاپخانهداران بهمنظور هماهنگ شدن با تغییرات سریع صنعت چاپ و هزاران مشکل دیگر.
اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، متوجه میشویم تمام مشکلات، خودشان معلول یک ابرمشکل هستند و آن، تحریم هایی وضع شده علیه ایران است. تا وقتی این مشکل ختم بهخیر نشود و درهای بازار جهانی بهروز ما باز نشود، این مشکلات حل نخواهند شد.
- اگر تغییر نکنیم، محکوم به نابودی هستیم
اگر به روند پیشرفت صنعت چاپ نگاه کنیم، میبینیم که با ورود چاپ سربی، چاپ سنگی کنار رفت و با ورود تکنولوژی افست، چاپ سربی هم کنار رفت و در حال حاضر، رقبای بسیار قدری برای چاپ افست پیدا شده که بهمرور زمان دارند بازار کار افست را کوچکتر میکنند.
حرف من این است؛ منِ چاپخانهدار میبایت در مسیر حرکت این رودخانه که شامل تغییرات تکنولوژیک و دانش مدیریت است، شنا کنم؛ زیرا شناکردن خلاف مسیر رود و یا ایستا بودن، باعث غرق شدن من میشود.
تغییرات ذهنی، وارداتی نیست و نیاز به آموزش و برنامهریزی دارد و متاسفانه چاپخانههای کوچک و متوسط تمایلی به این تغییرات ندارند. شاید هم به این دلیل شرایط سخت کاری، فقط به بقا میاندیشند.
اگر به تجربه کشورهای دیگر رجوع کنیم، متوجه میشویم هرم مدیریت آنها از پایین به بالاست، یعنی اگر ما بتوانیم به شکلی در اعضا، تغییر و تحول ایجاد کنیم، آنوقت میتوان امیدوار بود که راس هرم نیز به مراتب قویتر شده و میتواند بهتر به وظایف خود عمل کند.
- چرا اتحادیهها اتاق فکر نیستند؟
اتحادیه یک صنف، بهدلایل مختلف زیر نمیتواند بهطور هم زمان اتاق فکر آن صنف نیز باشد:
۱- اتحادیهها با توجه به شرح وظایف خود، عملا درگیر حل مشکلات اجرایی اعضا هستند و تقریبا نقش مدیر اجرایی را دارند.
۲- ریاست و هیات مدیره یک صنف، برای یک دوره معین انتخاب میشوند؛ یعنی موقت هستند و این مساله، برنامهریزی بلندمدت را سخت میکند.
۳- درصورت ادغام چندین صنف در یک اتحادیه، میتوان روزی را تصور کرد که ریاست یا اکثریت هیات مدیره اتحادیه، چاپخانهداران نباشند.
۴- تجربه انتخابات گذشته نشان داده؛م متاسفانه بهدلایل مختلف، اعضای خوشفکر و آیندهنگر صنف، تمایلی به درگیر کردن خود در کارهای اجرایی ندارند و نامزد هیات مدیره نمیشوند. البته این دلیل نمیشود که فکر کنیم همکارانی که پا پیش گذاشتهاند و قبول مسئولیت کردهاند، آدمهای بیکاری بودهاند؛ نه. ما داریم درباره یک روند تاریخی صحبت میکنیم و کاری به استثناءها و یک دوره خاص نداریم.
چیزی که مشخص است؛ ما در کنار اتحادیه که وظیفه اصلیاش هدایت اجرایی صنف است، به یک اتاق فکر فراگیر نیاز داریم تا فارغ از اختلاف نظرها، مسیر آینده صنف را روشن کند.
البته این اتاق فکر در حال حاضر در کنار اتحادیه است؛ ولی منظور من اتاق فکری که رسمی باشد و دارای اساسنامه و شرح وظیفه مشخص باشد است. حتی با توجه به گستردگی صنعت چاپ، شاید لازم باشد دهها انجمن تخصصی داشته باشیم تا نمایندگان آنها در کنار اساتید دانشگاهها و دیگر صاحبنظران، این اتاق فکر را تشکلی دهند.
حمید فریور:
فقدان نگاه صنعتی و تکالیف متولی چاپ
در موضوع توسعه، ۲ پرسش مطرح میشود. پرسش اول این است که چرا صنعت چاپ ایران توسعه مطلوب پیدا نکرده است؟ و سوال دوم اینکه چطور باید به یک توسعه مطلوب برسیم.
- وزارت ارشاد و تکالیف بیسنخیت
من فکر میکنم صنعت چاپ ایران به توسعه مطلوب نرسیده؛ زیرا اصولاً نگاه به این صنعت، از ابتدا نگاه صنعتی نبوده است. این مساله شاید ۲۰ یا ۳۰ سال پیش خودش را نشان نمیداد؛ چون ایران کشوری نبود که صنعت چاپش در حوزه بستهبندی حرفی برای گفتن داشته باشد.
از طرفی؛ ما در حال توسعه مدنی و سیاسی بودیم و در نتیجه مباحث در قالب روزنامه، مجله و کتاب پیش میرفت و صنعت چاپ در این زمینهها ریشه و سابقه داشت.
صنعت چاپ ایران در قوانین موجود ذیل سرپرستی، ریاست و تولیگری یک وزارتخانه فرهنگی است و قانون تکالیفی بر دوش این وزارتخانه گذاشته که سنخیتی با ماهیت فرهنگی وزارتخانه مذکور ندارد. جدای از این، متولی دولتی صنعت چاپ کشور یک سری تکالیفی را باید داشته باشد که ندارد.
- آموزش و محیط زیست
ما سیستمهایی به نامهای سیستم آموزش عالی سیستم آموزش فنی و حرفهای داریم که در سطوح مختلف کار آموزش را از جانب حاکمیت انجام میدهند. وقتی که ما این ساختارها را داریم، چرا باید متولی اختصاصی آموزش در صنعت چاپ، وزارتخانهای باشد که اگر بخواهد کارش را درست انجام بدهد، باید آموزشگاه و دانشگاه تاسیس بکند؟
مگر میشود حاکمیت نسبت به اینکه نسبت صنعت چاپ با محیط زیست، آلایندهها و ساختارهای زیست پذیر چگونه است هیچ مسئولیتی نداشته باشد؟ اگر قرار است که حاکمیت این تکلیف را بر عهده نگیرد، چاپخانه داران که نمیآیند خودشان را به اتهام نقض قوانین محیط زیستی، معرفی کنند!
حکومت باید چگونگی نسبت صنعت چاپ با محیط زیست، آلایندهها و ساختارهای زیست پذیر با بررسی کند، اما چنین تکلیفی در جمع تکالیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده نشده است.
سازمانهای مدافع محیط زیست به آن اندازه که روی صنایع بزرگ حساس هستند روی کار این صنعتگران حساسیت به خرج نمیدهند؛ زیرا چاپخانهها در قالب یک صنف یا اتحادیه فعالیت میکنند،
- توسعه به ساختار نیاز دارد
شوربختانه صنعت چاپ کشور ما در بخش تولیگری خصوصی هم ضعف قانونی دارد. همه ما باید در چهارچوب قانون و تکالیفی که روی دوشمان گذاشته شده است،کار بکنیم.
اگر میخواهیم توسعه پیدا کنیم باید اول قوانین، چهارچوبها و ساختارهایی را که وجود ندارند، به وجود بیاوریم و قوانین، چهار چوبها و ساختارهایی را که وجود داشتهاند اما متناسب با ماهیت الان صنعت چاپ نیستند، تغییر بدهیم.
تنها در این صورت است که با ایجاد یک ساختار درست و با استفاده از الگوهایی که وجود دارند، میتوان به توسعه دست یافت. کسی نمیتواند در یک ظرف لب پر شکسته کثیف، بهترین غذای دنیا را بخورد. بنابرین ظرف و ساختار خیلی مهم است.
کسی که به چاپ علاقمند است و پول و اعتبار دارد، باید در ساختاری قرار بگیرد که ملزم باشد یک سری از بایدها و نبایدها را در خودم به وجود آورد. اتحادیه چاپخانهداران هم باید برای سیستم، صلاحیتهایی را احراز کند که اگر وجود داشته باشند، فوری کارها انجام شوند. بنابراین یک ساختار درست، نباید سیستم را معطل کند.
- نبوغ فردی به توسعه نمیانجامد
مسئله دیگری این است که ما یک نبوغ فردی و یک جریان داریم. نبوغ فردی به درد سیستم صنعت چاپ ایران نمیخورد و ما را به توسعه نمیرساند.
بهعنوان مثال زندهیاد مرتضی نوریانی، حسابدار و مشاور بانک بود و در عرض تقریبا ۵۰ سال به چهره ماندگار در صنعت چاپ ایران بدل شد. او یک نابغه بود و خدمات زیادی به این صنعت کرد اما آیا سیستمی که او برای فروش ماشین داشت، منجر به ایجاد یک جریان شد؟ خیر.
آقای نوریانی کسی بود که اولین مجتمع آموزشی صنعت چاپ را در زمین ۳۰ هزار متری واقع شده در ایرانشهر تاسیس کرد اما آن کار نیز به جریان منجر نشد. بنابراین ما نمیتوانیم روی نبوغ فردی کسی حساب باز بکنیم.
حتی اگر ما یک اتاق فکر با حضور نوابغ تشکیل بدهیم نیز نمیتوانیم کاری برای توسعه صنعت چاپ ایران انجام بدهیم چون اتاق عملمان مسأله دارد! زیرا اتاق عمل بر اساس تکالیف قانونی کار میکند. بنابراین ما مشکلات قانونی داریم و تکالیف تعیین شده، متناسب با نیاز امروز صنعت چاپ را نداریم.
- دولت بالاخره یک کاری میکند!
من برخلاف برخی از افراد که فکر میکنند در بخش خصوصی اتفاقات خوبی رخ خواهد داد، معتقدم رخدادهای جدید در حوزه دولتی خواهند بود.
بالاخره این ماجرا که فردی از وزارت صمت پشت تریبون، موضوعی درباره چاپ بگوید و فوری فردی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ را متعلق به خودش بداند، یک جایی تمام میشود.
روزی دولت به این نتیجه میرسد که نمیتواند نسبت به اینکه تمام بستهبندیها دارد پلیمری میشود، بیتفاوت باشد و نسبت میان چاپخانهها و محیط زیست را نادیده بگیرد. تا کی دولت میخواهد به «فوت گرید» نبودن بستهبندیهای غذایی بیتفاوت باشد؟
- نیاز به انجمنهای تخصصی در ضلع سوم
صنف از این لحاظ معنا پیدا میکنند که ما باید پاسخگوی نیازهای ساختار بزرگ چاپ ایران باشیم. پاسخگویی به نیازها، مستلزم تاثیرگذاری است و این تاثیرگذاری در قالب صنعت ایجاد میشود. واقعیت این است که یک صنف تاثیرگذاری چندانی روی تصمیمات تصمیم گیرندگان ندارد.
وقتی چاپ در ایران به عنوان یک صنعت شناخته شود، اتحادیه به عنوان متولی خصوصی صنف چاپخانهداران یا در ضلع سوم قرار میگیرد و یا با نظامنامه فعلیاش فقط متولی تعداد خاصی از چاپخانهها خواهد بود.
صنعت چاپ ایران انجمنها را گم کرده است. ما نیاز به انجمنهایی داریم که به شکل تخصصی روی موضوعات مرتبط با صنعت چاپ کار بکنند.
من فقط یک انجمن میشناسم که آن هم سالی یک بار به مدت ۴ یا ۵ روز جلساتی را برگزار میکند و گفتگوهایی را شکل میدهد.
ما نیاز به انجمنهایی داریم که شاکله بررسی موضوعات را ایجاد کند و سپس با اتکا به قدرت و حمایت اتحادیه یا ضلع سوم تک تک چاپخانهداران را ملزم کنند که به اجرای قوانین تن بدهند.
سعید کشفی:
اتحاد تنها راه حل است
زمانی سینرژی به وجود میآید که همه با هم اتحاد داشته باشند. چاپخانهداران باید آیندهنگری کنند و دستور زبانشان را به گونهای تغییر بدهند که کلمه «من» از آن حذف شود…
- ملزومات توسعه موفق
آلمانیها معتقدند یک مجموعه موفق حتماً باید پنج جایگاه مدیریتی داشته باشد که عبارتند از: 1- مدیر و مسئول توسعه، ۲- مدیر و مسئول امور اجرایی، ۳- مدیر و مسئول مالی، ۴- مدیر و مسئول آموزش و ۵- مدیر و مسئول روابط عمومی که در واقع اعضای اتاق فکر هر مجموعهای را شامل میشوند.
نیازمندیهای صنعت چاپ برای توسعه، زمانی مشخص میشوند که متولیان این صنعت، چاپخانهها را رتبهبندی کند و بگوید چند درصد چاپخانهها به صورت استاندارد کار میکنند. من فکر میکنم هماکنون تنها ۳ تا ۴ درصد چاپخانههای کشور ما به صورت استاندارد کار میکنند.
متولی امر باید تعیین کند که چه تعداد از افراد فعال در صنعت چاپ ایران سنتی کار میکنند و چه تعداد از آن افراد، واسطه هستند.
متاسفانه هم اکنون چاپ ایران در دست واسطهها است و چاپخانهها به عنوان مجری، فقط خدمات ارائه میدهند؛ یعنی مستقیماً با مشتری در ارتباط نیستند؛ بنابراین مسئولان امر برای پر کردن خلا میان چاپخانهها و مشتریها باید در ابتدا نیازها و مطالبات این صنعت را مشخص کنند.
- ضرورت برنامهریزی و ارزیابی
طراحی و برنامهریزی، سومین آیتمی است که متولی این صنعت برای پر کردن خلاء میان چاپخانهها و مشتریها باید به آن فکر کنند. بهطور کلی آیتم کلیدی موفقیت، برنامهریزی است. حتی یک نابغه هم بدون برنامهریزی موفق نخواهد بود.
اگر یادتان باشد در سال ۱۳۵۵ اعلام شد که چاپخانهها باید ادغام شوند ولی ما موافقت نکردیم؛ زیرا درک نمیکردیم که هدف، توسعه صنعت است. در ادامه نیز آن طرح بعد از پیروزی انقلاب منتفی شد.
آیتم بعدی، ارزیابی و ارزشیابی است. هر فردی باید در خلوت، خودش را زیر ذره بین بگذارد و ببیند که عملکرد سالانهاش چه بوده و چه خروجی داشته است. و آخرین آیتم که مهمترین آنها برای رسیدن به موفقیت است، داشتن تفکر نوین و ایدهپردازیست. بهقول آلمانیها؛ یک فرد موفق باید اقدام مفید بکند.
- تشکیل اتاق فکر و ایدهپردازی
متاسفانه متولیان صنعت چاپ کشورمان تجربه لازم را برای توسعه و ارتقاء این صنعت ندارند و با تفکرات سنتی بالا آمدهاند. در آینده، عملکرد سنتی هیچ جایگاهی در سطح جهان نخواهد داشت و به بایگانی خواهد رفت؛ بنابراین باید بهتر فکر کنیم و ایدهپردازی داشته باشیم.
فعالان صنعت چاپ ایران میتوانند با برنامهریزی، یک اتاق فکر تشکیل بدهند و در جلسات منظم و متعدد با یکدیگر همفکری کنند تا سینرژی لازم را برای توسعه صنعت به وجود آورند. اگر ما این کار را نکنیم، کارمان فقط در مرحله مثال زدن و صحبت کردن میماند.
فعالان صنعت چاپ ایران میتوانند بدون نیاز به اتحادیهها و ساختارهای مشابه، بهشکل برون مرزی کار کنند و از شرکتهایی همچون رولند و هایدلبرگ کمک بگیرند.
تغییر حداقل بین یک سال تا ۷ سال طول میکشد. ما اگر مثالهایمان را به مصداق نرسانیم، زمانمان را از بین بردهایم و آن را بیهوده خرج کردهایم. چاپخانههای ضعیف و ناتوان خود به خود حذف میشوند. ما باید بابت هر مشکل یک راهکار به وجود بیاوریم و آن راهکار را به مصداق برسانیم.
- آموزش و پرورش نیروی متخصص
هر سلول عصبی با ۳۰ هزار سلول عصبی دیگر در ارتباط است پس ما اول باید زیرساختها و عادتها را تغییر بدهیم. انجام این کار تنها با آموزش ممکن میشود. ما باید دیگران را به کار در عرصه صنعت چاپ ایران تشویق کنیم و در قبال آن تشویق، کار بخواهیم.
بهترین نیروی کاری اگر از نظر مالی در مضیقه باشد، به سختی کارش پیش میرود. اتاق فکر منسجم میتواند در ابتدا بهصورت رایگان کار کند و نیروهای انسانی را با حل مشکلات چنان پرورش دهد که بهترین خدمات را ارائه بدهند.
من به یاد دارم وقتی چاپخانه داری در دهه ۶۰ کارگرش را بیرون میکرد، آن کارگر دم در چاپخانه مینشست و گریه میکرد اما امروزه هیچ کارگری بعد از اخراج آن کار را نمیکند چون به راحتی میتواند در اسنپ یا شرکتهای مشابه کار کند و درآمد داشته باشد.
ما باید بهصورت فنی روی نیروی انسانی کار کنیم و به افراد جویای کار بگوییم شما در شرکتهایی چون اسنپ، بیمه، پیشرفت و آیندهای ندارید اما در چاپخانه میتوانید به تمام این موارد دست پیدا کنید.
سعید کلاری:
رشد صنعت چاپ در گروی جمعگرایی
زمانی میتوانیم بگوییم صنعت چاپ ایران توسعه پیدا کرده است که همه چاپخانههای کشورمان رشد کنند؛ زیرا رشد صنعت چاپ، نیازمند توسعهای همهجانبه و جمعی است…
- پروانههای بیپشتوانه و توسعه نامتوازن
در سال ۱۳۷۸، ۶۰۰ چاپخانه در تهران فعال بودند که روند صدور بیرویه پروانه تاسیس چاپخانه آغاز شد. من و پدرم روزی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حاجآقا ضمن اعتراض به آن رویه، مضرات آن را به مسئولان هشدار دادند.
آنها در پاسخ گفتند ما مجوز را میدهیم چون مجبوریم آمار رشد اشتغالمان را بالا ببریم؛ گیرندگان مجوز اگر توانستند کار میکنند و اگر نتوانستند فدای سرمان!
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار خودش را کرد و تعداد چاپخانههای تهران از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۱ به ۲۲۰۰ واحد رسید. بنابراین چیزی به نام توسعه نامتوازن در صنعت چاپ ایران شکل گرفت که صنعت چاپ کشور ما نزدیک به ۱۰ سال با آن درگیر بود.
متاسفانه چاپخانهداران به جمعگرایی توجه نمیکنند؛ درحالی که ما باید طرح و برنامهای داشته باشیم که با اجرای آن همه چاپخانهها همزمان و جمعی رشد کنند.
- مقاومت دربرابر تکنولوژی بیفایده است
من صحبتهایم را با دو مثال شروع میکنم. در سال ۱۳۷۰ تعدادی از چاپخانه داران که فقط یک ملخی داشتند به اتحادیه آمدند و اعتراض کردند که افستیها و ماشینهای ریسو بازارشان را کساد کردهاند. پدر من یک روز فراخوان داد و تاریخی را برای حضور اعضا در اتحادیه چاپخانه داران مشخص کرد.
آن روزها شرکت «مانا کویر» که نماینده ریسو بود با هماهنگیهای لازم، کل دستگاههای ریسو را به اتحادیه آورده و نمایشگاهی برپا کرده بود.
مدیران چاپخانهها با دیدن نمایشگاه دستگاههای ریسو در اتحادیه چاپخانه داران بیشتر عصبانی شدند و اعتراض کردند، اما پدرم رسماً مرگ چاپ ملخی را اعلام کرد و از چاپخانهداران خواست به فکر آیندهشان باشند؛ زیرا مقاومت در برابر سیر تکنولوژی بیفایده است. و چند صباح بعد همین اتفاق افتاد.
- توسعه یکشبه اتفاق نمیافتد
مثال دومی که میخواهم به آن اشاره کنم، به تجربه موفقیتآمیز اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان صنعت چاپ و بستهبندی ایران در زمینه توسعه بازار چاپ و بستهبندی در مناطق آذریزبان کشورمان مربوط میشود.
در یکی از جلسات این اتحادیه، مطرح شد که کشور ترکیه و بازار مناطق آذری زبان ایران را به کل در اختیار گرفته است. همانطور که میدانید مناطق آذری زبان ایران کشاورزی و صنایع تبدیلی خوبی دارند و نیازمند محصولات و خدمات چاپی فراوانی هستند.
صادر کنندگان صنعت چاپ با مطالعه، جمعآوری اطلاعات و برنامهریزی، بازار چاپ در آن منطقه را از چاپخانهداران ترکیه پس گرفتند و برای رسیدن به این هدف، مدرسان، سخنرانان و کارشناسانی را از بلژیک، دانمارک و آلمان به ایران آوردند تا به چاپخانهداران آموزش بدهند.
در ادامه صادرکنندگان صنعت چاپ تصمیم گرفتند که روند کار را معکوس کنند؛ بنابراین طرح و برنامهای ریختند که بر اساس آن دوستان آذری زبان ما بخشهایی از بازار ترکیه را در اختیارشان گرفتند. این پروسه ۱۰ سال طول کشید؛ بنابراین نباید فراموش کنیم که توسعه در یک شب و دو شب محقق نمیشود؛ بلکه زمانبر است.
- نقش حیاتی اطلاعات
همانطور که اشاره شد، تحقیقات و دسترسی به اطلاعات تخصصی، لازمه برنامهریز و توسعه است. متاسفانه صنعت چاپ ایران دیتا سنتر و بانک اطلاعاتی ندارد؛ بنابراین مشخص نیست چند ماشین چاپ افست و چند ماشین چاپ دیجیتال در کشورمان وجود دارد. ما نمیتوانیم بر مبنای اطلاعات نادرست برنامه بریزیم.
اتحادیه چاپخانه داران میتواند اطلاعات درست مربوط به صنعت چاپ ایران را جمعآوری کند اما آن کار را انجام نمیدهد. این کار به مدیریت افکار عمومی و دادن مشاوره تخصصی میانجامد.
اتحادیه چاپخانه داران باید در قالب قوانین و چهارچوبها عمل کند و در عین حال میتواند با سیاستگذاری درست به صنعت چاپ کشور کمک کند.
- صنف یا صنعت؟
چاپخانهداران ما بین صنعت و صنف گیر کردهاند و یکی از مسائلی که نمیگذارد صنعت چاپ ایران توسعه پیدا کند این است که بخشی از فعالان این صنعت صنفی و بخش دیگر آنها صنعتی هستند.
هم اکنون اکثر فعالان صنعت چاپ که در حاشیه تهران فعالیت میکنند، صنعتی هستند به خارج از شهر آمدهاند تا بتوانند رشد کنند اما میخواهند در چهارچوب اتحادیه جلو بروند. این در صورتی است که ساختار نادرست اتحادیه اجازه رشد را به آنها نمیدهد.
- آموزش نیازمند ساختار است
پدر من در سال ۱۳۷۴ یک سمینار تخصصی و آموزشی را در دانشگاه امام صادق برگزار کرد. برگزاری آن سمینار با موضوع تنظیم آب و الکل یا آب و مرکب خیلی سر و صدا کرد.
پدر من استارت دانشگاه علمی کاربردی صنعت چاپ را زد اما الان ما دانشگاه نداریم زیرا پدرم و دوستانش که موسسان دانشگاه علمی کاربردی صنعت چاپ بودند، دانشگاه مذکور را ذیل یک ساختار قدرتمند نبردند.
من در اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ به آقای عابدینی گفتم خروجی مباحث آموزشی که ما در فضای مجازی مطرح میکنیم، چیست؟ بهتر است که ما از مجموعه موجود حمایت کنیم. آن صحبت منجر به حمایت از هنرستان امام صادق شد که ثمراتش چند سال دیگر خودشان را نشان میدهند.
مزرعتی:
مسئولان باید توجیه شوند
چاپخانه داران کم و بیش مشکلات صنعت چاپ کشور را میدانند اما افرادی که در اتاق بازرگانی و وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی نشستهاند و در راس کار رسیدگی به وضعیت صنعت چاپ قرار گرفتهاند، باید درباره مشکلات این صنعت توجیه شوند…
- کمبود نیروی انسانی
فعالان صنعت چاپ ایران باید در ابتدا مشکلات صنعت چاپ را بشناسند و برای تکتک آنها راه حل پیدا کنند. هم اکنون بزرگترین مشکل صنعت چاپ ایران نبود نیروی انسانی کافی است.
من الان ۱۲۰ پرسنل دارم که ۲۰ نفر از آنها افغانی هستند. در واقع مجبورم که از کارگران افغانی استفاده کنم؛ چون ۲۰ روز است که برای استخدام ۵ کارگر ماشینچی آگهی میدهم اما با هر پایه حقوقی هیچ کس حتی زنگ هم نمیزند.
پس چاپخانه داران علاوه بر آنکه الان وضعیت خوبی ندارند، ۵ سال دیگر نیروی کارگری هم نخواهند داشت. البته آموزش کار با ماشین آلات پیشرفته نیز چالش دیگری است که باید به آن توجه شود.
- ماشینآلات فرسوده و اهمیت تسهیلات
مشکل بعدی چاپخانه داران این است که ماشینآلات چاپ آنها نوسازی نشده است. ماشین به آسانی وارد نمیشود و کسی برای وارد کردن ماشین آلات پیشرفته سرمایهگذاری نمیکند.
در این شرایط اگر کسی بخواهد وارد صنعت چاپ شود و در این صنعت فعالیت کند، باید حداقل ۵۰ میلیارد تومان سرمایه اولیه داشته باشد.
همانطور که گفته شد، اگر به چاپخانهای که در حال ورشکستگی است، وام داده شود، هیچ کمکی به چاپخانه نمیشود اما چاپخانهای که توانایی رشد کردن دارد، میتواند با دریافت تسهیلات قابل توجه با سود کم ماشین آلاتش را نوسازی کند.
- نقش جلسات تخصصی در مجاب کردن مسئولان
سه سال پیش نرخ دستمزد در صحافی خیلی پایین بود و صحافان متحمل خسارتهای زیادی میشدند. از آنجایی که اتحادیه صنفی فعالیت مفیدی نداشت، بیش از ۲۰۰ صحاف انجمنی تشکیل دادند و آن را به سمت قانونی بودن پیش بردند؛ در نتیجه اتحادیه صحافان کمی فعال شد.
ما با برگزاری جلسات و گردهماییها در قالب انجمن و اتاقهای فکر میتوانیم دولت و مسئولان را به این فکر بیندازیم که به رفع مشکلات و معضلات چاپخانهداران بپردازند.
- فقط حرفهایها بمانند!
من از سال ۹۸ به صورت تخصصی در حوزه چاپ نشر کار کردهام و چون میدانستم که تا ۴ سال دیگر همه چاپخانهداران به سمت بستهبندی میروند و با یکدیگر رقابت میکنند، تصمیم گرفتم در چاپ نشر فعالیت خود را ادامه دهم. همانطور که فکر میکردم، شرایط بهگونهای رقم خورد که امروز بستهبندی تبدیل به یک معضل شده است.
صنعت چاپ ایران باید به سمتی برود که چاپخانههایی که توان تولید ندارند به هر ضرب و جبری حذف بشوند؛ چون آنها به رقبای چاپخانهداران توانا تبدیل شدند در صورتی که نمیتوانند کارهای با کیفیتی انجام بدهند.